فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 29 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

بدون شرح

فاطمه جونم تا این لحظه 4 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره محمد عزیزم تا این لحظه 3 ماه و 9 روز سن دارد. ماشالله پسمل گلم که چقدر عزیز شده. شازده پسرم قند و عسلم دوستت دارم ...
27 بهمن 1393

شیرین زبانی های فاطمه

سلام دوستان خوبم سلام بچه های نازنینم. ببخشید که دیر دیر به ثبت خاطرات شما می پردازم. آخه وقتم کاملا پر شده و اندک زمان باقی مانده هم به امورات دیگر شما می رسم. تو پرانتز... به این می گن مادر فداکار از خودگذشته ی مهربون و خوش اخلاق و خلاصه همه چیز خوب ... چقدر من خودم رو تحویل می گیرم. خب بگذریم از روزمرگیهای شما بگم براتون اینکه فاطمه حسسسسابی شیطون شده و محمد جونم هم بغلی و عزیییییییییییییییییییییز  و اما شیرین زبونی های فاطمه جون پریروز که قلیه ماهی داشتیم موقع ناهار فاطمه نگاهی به قلیه و ماهی های توش انداخت . اخم کرد و لب به غذا نزد. من با مهربانی ازش پرسیدم: ـ دختر قشنگم چرا غذا نمی ...
27 بهمن 1393

مامان نویسنده

سلام دوستان گلم. سلام بچه های عزییییییییییزم. امیدوارم یه روز که بزرگ شدید چه باشم و چه نباشم همیشه خوشحال باشید که من مامانتون بودم و باعث افتخارتون باشم. هر چند می دونم هیچ وقت نشد کارهای بزرگی توی زندگیم انجام بدهم و هر چند فرصت های زیادی رو از دست دادم که الان دارم حسرتشون رو می خورم فرصت هایی که شاید سهل انگاری از خودم بوده و شاید هم قسمت همین بوده که اینطور رقم بخورد. بگذریم در حال حاضر مامانی به شغل شریف نویسندگی مشغوله و یه چندتایی کتاب هم نوشتم که موفق شدم دوتا از اونها رو به چاپ برسونم   اینم لینک تبلیغ اولین کتابم امام علی ع و کودکان عاشق  http://vista.ir/...
10 بهمن 1393

فقط برای دخترم

دخترم ...فاطمه جان بخاطر وجود نازنینت دوستت دارم. عشق من...ملوسک مامان......نور چشمم و هممه ی هستیم از خدا می خواهم که قدر تو را بدانم. از اینکه سرچشمه ی زلال رحمت دوستی... از اینکه نامت فاطمه است و من باید به احترام نامت و دختر بودنت و هدیه ی آسمانی بودنت نازکتر از گل به تو نگویم. خیلی سخت نیست...سخت نیست با تو رفتاری را داشته باشم که شایسته ی آنی فاطمه جان روزی را بخاطر می آورم که اولین بار بعد از 7 سال انتظار طعم خوش مادر شدن را با تو چشیدم. اولین روزی که فهمیدن فرشته ی کوچکی در وجودم شکل گرفته دقیقا روز تولدم یعنی یکم شهریور بود.  شاید خدا می خواست در روز تولدم چنین خبر خوشی به من دهد که ان روز...
4 بهمن 1393
1